https://ofogazarbaijan.ir

شناسه خبر :9932
۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰

چند دهه پیش، دیدن پسربچه‌ها در کوچه و خیابان مقارن با اذان صبح امری عادی بود. حتی زمستان، که فصل مدرسه رفتن بچه‌هاست، هوا هنوز روشن نشده، پسرها دست به جیب، در حالی‌که توی کاپشن فرو رفته‌اند، با بغچهٔ گل‌گلی زیر بغل، به سرعت از معابر می‌گذشتند تا نان خانه را بخرند، تحویل بدهند و بعد به مدرسه بروند.

شهریار تبریز/فائزه صدر: این روزها را نبینید که انواع نان روی پیشخوان مارکت‌ها جمع شده و برایشان قیافه می‌گیریم! زمانی نه‌چندان دور، در همین شهر، خریدن همین نان لواشی که امروز در بسته‌بندی به خانه می‌رسد، برای خودش آیتی بود. اگر نان لواش می‌خواستید، باید اذان صبح از خانه بیرون می‌زدید!

آن روزها، خرید نان مرز میان زن و مرد بودن را تعیین می‌کرد. چرا که ایستادن در صف‌های طویل نانوایی، با احتمال درگیری لفظی و حتی زد و خورد، کار هر کسی نبود.

اصلاً “نان‌آور خانواده” که می‌گفتند، منظور همان کسی بود که اذان صبح می‌رفت لواش می‌خرید! یا ظهر باید سنگک بگیرد. وگرنه به استخدام دولت درآمدن و حقوق گرفتن را که همه می‌توانستند!

در خانوادهٔ ما، خرید نان کاری بود مشابه رفتن به میدان جنگ؛ همین‌قدر زمخت، در همین حد مردانه. به این ترتیب، در این یک فقره، تکلیف از زنان خانواده ساقط شده بود و ما فقط کاهش ذخیرهٔ نان در طبقات فریزر یا موجودی باکس نان سفره را یادآوری می‌کردیم.

خرید نان با اخلاق، عرفان، فلسفه، سیاست و الهیات هم نسبت نزدیکی برقرار کرده بود. کسی که نان می‌خرید، انگار در آن یکی دو ساعت روی رشد فردی‌اش کار کرده باشد؛ با محتوایی جدید و اخبار و اطلاعات تازه به خانه برمی‌گشت.

خریدن نان از زاویه‌ای نشانهٔ ارادت بود. مرحوم ابوی آخر هفته‌ها برای کل سالمندان طایفه‌اش نان می‌خرید و به این شکل، حق بزرگ‌تر کوچکتر ادا می‌شد؛ البته در مقابل، کل روز در صف بود و حق خانواده ضایع می‌شد!

اگر مردی می‌خواست “مخ‌زنی” را بزند، برایش نان می‌خرید. دست مردانه‌ای که نان سنگک را به طرف در نیمه‌باز دراز می‌کند و دستی پر از النگو که از زیر چادر بیرون آمده تا نان را بگیرد، صحنهٔ گره‌گشایی در فیلم‌های سینمایی بود. آن‌جا می‌فهمیدیم آرتیست عاشقِ صاحبِ النگوهاست.

از آن‌جایی که ما را از هرچه محروم کنند، با سر به طرفش می‌دویم، در کودکی، حضور در نانوایی به فیوریت اکتیویتی نگارنده تبدیل شد. البته از عمق تنور زمینی لواش‌پزی و دستهٔ بلندِ پاروی سنگک‌پزی عینِ چی می‌ترسیدم. هنوز هم فکر می‌کنم شاطر که همیشه رو به تنور است، پس طبیعی است جابه‌جا کردن پارو به آن عظمت، روزی یکی دو چشم قربانی بگیرد.

وقتی در محلهٔ خیاوان از مقابلِ زیرزمینِ جادوییِ رحیم سنگک‌پز رد می‌شدیم، التماس می‌کردم اجازه بدهند چند دقیقه‌ای بایستم و سیر تبدیل شدن چانه به نان سنگک را تماشا کنم، تا در خانه چیزی بیشتر از لرزش بدن برای تقلید از شاطر داشته باشم.

مرحوم ابوی، برعکس دخترش، دوست نداشت جایی‌که کاری ندارد بایستد. به‌خصوص سنگک‌پزیِ آقا رحیم! رحیم سنگک‌پز سوژه‌ای بود معادل شخصیت خمیرگیر در داستان دایی‌جان ناپلئون ایرج پزشکزاد. در آن محله، از همه‌چیز و همه‌کس خبر داشت و معلوماتش را حین کار با صدای بلند به اشتراک می‌گذاشت.

سکنهٔ قدیمی و بافت سنتی محلهٔ خیاوان خاصیتی دارند که رحیم سنگک‌پز نماد بارزش بود. اولی، “چپ بودن” است که سیبیل آقا رحیم برای رسیدن به استانداردهای لازم کفایت می‌کرد. دومین شاخص هم “اصالت خیاوانی بودن” است؛ یعنی باید از جیک و پوک زندگی اهالی محله باخبر باشی و متقابلاً اهالی محله را نسبت به جیک و پوک زندگی‌ات آگاه کنی. در غیر این صورت، آن طرف‌ها خودی حساب نمی‌شوی! در تعریفی نرم، یعنی در برابر ورود سر ملت به زندگی‌ات مقاومت نکن تا تفلون محله شناخته نشوی. چرا که آن طرف‌ها اگر خودی نباشی، نمی‌توانی حمایت اهالی محله را جلب کنی.

رحیم سنگک‌پز از وزنه‌های خیاوان بود که براساس مشاهدات روزانه و آمارگیری مستمر، خودی، نخودی و بی‌خودی محله را تعیین می‌کرد. سنگک‌پزی‌اش همیشه شلوغ بود و هم‌زمان با حفظ سمت به‌عنوان شاطر، کلانتر و تراپیست محله هم شناخته می‌شد.

گاهی بخش مسیریابی در حافظهٔ دورم، مثل نان سوخته غیرقابل استفاده می‌شود. نمی‌دانم تنور نانواییِ رحیم سنگک‌پز امروز بخشی از کدام پاساژ یا مغازه از قورد میدانی است، اما گمان می‌کنم روزی و برکت آن زیرزمین و ماجراهایش همچنان در کسب‌وکار جدید جاری باشد.

پ
آمارابتلا و فوت کرونا دراین دولت کاهش جدی پیدا کرد/ حتی مرگ یک نفر هم بر اثر کرونا زیاد است نشان درجه یک هنری به عکاس پیشکسوت تبریزی اعطا شد درگذشت حسن ریاضی (ایلدیریم) شاعر و روزنامه نگار آذربایجانی بر اثر کرونا دولت خود را موظف به پاسخگویی به مطالبات کامیون داران می داند اظهارات شیخ ایرانی در باره وجود مراکزفساد در مکه و مدینه دروغ است احتمال وجود ارتباط بین خشک شدن دریاچه ارومیه و زمین‌لرزه‌های شمال‌غرب ایران تعطیلی پنجشنبه‌ها در آذربایجان‌ شرقی
نظرات و تجربیات شما
نام:
ایمیل:
سایت شما:
* نظری شما: