https://ofogazarbaijan.ir

شناسه خبر :10156
۲۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰

یک روز آفتابی تابستان، ساعت ۲ بعدازظهر. فاطوش باجی و گول‌آی، در حال قدم زدن در تربیت شلوغ بودند، از کنار میدان ساعت عبور می‌کردند. ماشین‌ها به صف در خیابان‌ها پارک کرده بودند، و چند خودرو در پارک دوبل گویی به مبارزه برای جلب توجه، ایستاده بودند.

شهریار تبریز/گل‌نسا پارسا: فاطوش باجی، که همیشه در جستجوی عدالت و نظم شهری بود، در حالی که انگشت خود را به طرف ماشین‌ها نشان می‌داد، گفت:

– خوبه، حالا باید یکی از این ماشین‌هایی که تو پارک دوبل وایستاده، با رویکرد شهری و انسانی یاد بدیم که اینجا ماشین کجا پارک باید بشه!

گول‌آی با لحن تحلیلی گفت:

–با وجود عدم گنجایش خیابان ها با ضریب فراوان اتومبیل ها باید به این نتیجه رسیدعلی الخصوص مرکز شهر ظرفیت این همه خودرو را ندارد گیرم حتی پلاک زوج و فرد هم کرده باشند اما من به این نتیجه رسیده ام راه حل ترافیک مردمان تبریز خرید از بقال محله است تا بازار تبریز چرا که حداقل حجم ترافیک با این رفتار انسان محور اجتماعی به نصف تقلیل می کند.

در همین لحظه، صدای بوق یک ماشین به گوش رسید. ماشینی که به طور اشتباهی روی خط عابر پیاده پارک کرده بود و صدای آژیرش مثل صدای زنبوری بی‌وقفه به گوش می‌رسید.

گول‌آی در حالی که در میان ترافیک و شلوغی راه می‌رفت، ادامه داد:

– این رفتارها نتیجه نداشتن نرمش در برنامه‌ریزی ترافیکیه. وقتی مردم خودشون نمی‌دونن چطور رفتار کنند، از کجا باید یاد بگیرند که “محله” یعنی چی و “شهروندی” چه مفهومی داره؟ یک رفتار ساده در پارک دوبل می‌تونه نتیجه‌ش یه ترافیک بی‌پایان باشه.

فاطوش به نزدیک‌ترین خودروی پارک دوبل رفت و با صدای بلند گفت:

– آهای آقای راننده! ببین، اینجا پارک دوبل نیست، اینجا یه خط عبور پیاده است! نمی‌خوای کاری کنی؟

مردی که پشت فرمان نشسته بود، با بی‌خیالی گفت:

– خانم، مگه شما پارک دوبل رو درس می‌دید؟

فاطوش باجی دستش را به کمر زد و گفت:

– من “باجی‌دستور”م! درس می‌دم آنهم، با فرهنگ! برو، راه مردم رو باز کن و الا همین حالا جلوی ماشینت غش می کنم و غشم را می اندازم گردنت.

گول‌آی از گوشه چشم نگاهی به فاطوش انداخت و گفت:

– آقای راننده این اولین اقدام فاطوش نیست دیروز دقیقا یک راننده خاطی را اینگونه به کلانتری محل معرفی کرده و خوب است حرف گوش کن باشی!

فاطوش باجی نیشخندی زد و گفت: 

– بله عزیزم، پارک دوبل که سهله، من حتی دوبل‌فکر کردن رو هم ممنوع کردم! هرکس بخواد وسط خیابون تصمیم بگیره، اول باید از من مجوز بگیره. منم که «باجی‌دستور» م، نه «باجی‌تعارف»!

در همین لحظه، یک مامور راهنمایی  از دور ظاهر شد.

فاطوش باجی با دیدن او، انگار که قهرمان داستان وارد شده باشد، فریاد زد: 

– بالاخره پلیس هم رسید! جناب سروان، اینجا رو ببینید، پارک دوبل، پارک سوبل، پارک روی خط عابر، پارک روی وجدان عمومی!

مامور  گفت: 

– خانم محترم، من فعلا فقط مأمور ثبت تخلفات هستم، نه چیز دیگری…

گول‌آی زیر لب گفت: 

– یعنی شما فقط می‌نویسید که «اینجا شلوغه»، بعد می‌رید؟

مامور با افتخار گفت: 

– دقیقاً! ما گزارش می‌نویسیم، بعد گزارش می‌ره اداره، بعد اداره می‌فرسته کمیته، بعد کمیته می‌فرسته جهت اقدامات توسط مامورین اصلی خودت هم که می بینی من فقط یک کاور راهنمای ترافیک شهروند تنم هست.

در همین لحظه، یک پیرمرد با عصا از پیاده‌رو عبور کرد و گفت: 

– دخترم، شما رو خدا بذارید ما رد بشیم، من از زمان قاجار دارم تلاش می‌کنم از این خیابون عبور کنم!

فاطوش باجی با احترام گفت: 

– بفرمایید عمو جان، شما از نسل پیاده‌روهای اصیل هستید، حق با شماست. ما اینجا داریم با نسل پارک‌دوبل مبارزه می‌کنیم.

گول‌آی که حالا از شدت خنده اشک در چشم داشت، گفت: 

– فاطوش، فکر کنم باید یه کمپین راه بندازی: «هر راننده یک باجی‌دستور درون دارد تا تربیت را در تربیت بیاموزد»!

پ
آمارابتلا و فوت کرونا دراین دولت کاهش جدی پیدا کرد/ حتی مرگ یک نفر هم بر اثر کرونا زیاد است نشان درجه یک هنری به عکاس پیشکسوت تبریزی اعطا شد درگذشت حسن ریاضی (ایلدیریم) شاعر و روزنامه نگار آذربایجانی بر اثر کرونا دولت خود را موظف به پاسخگویی به مطالبات کامیون داران می داند اظهارات شیخ ایرانی در باره وجود مراکزفساد در مکه و مدینه دروغ است احتمال وجود ارتباط بین خشک شدن دریاچه ارومیه و زمین‌لرزه‌های شمال‌غرب ایران تعطیلی پنجشنبه‌ها در آذربایجان‌ شرقی
نظرات و تجربیات شما
نام:
ایمیل:
سایت شما:
* نظری شما: